به گزارش خبرنگار مهر، فلاش بک بزنیم به عقب، به حدود یک سال پیش. به آغاز یک اتفاق تلخ، به پایان خوب یک جدال پر درد. به موخره داستان پر فراز و فرود یک سال از زندگی دختری 21 ساله. به لحظههایی که دویدن و راه رفتن را حسرت نکرد. به هفتهها و ماههایی که هنوز برای نجمه در تقویم اعتبار دارند، به روزهایی که گرچه تلخاند اما ته مزه تلخ آنها را میشود به خاطر پایان خوبشان فراموش کرد، گذشت و زندگی را ادامه داد در بین همه چفت و بستهای مکرر به هم پیچیده و از هم گشوده.
21 تیرماه 1389، ساعت 12:25 خیابان کاوه
حدود یک سال پیش، در ظهر یکی از روزهای گرم تیرماه، وقتی نجمه مثل هر روز، از کلاس برمیگشت، ذهنش پر از اتفاقات خوب و شیرین بود. پر از هزار و یک کاری که برای انجام دادنشان نقشه کشیده بود. اما هیچ وقت فکر نمیکرد که این کارها ناتمام مانده و فقط فکر انجام دادنشان برایش باقی بماند.
آن روز نجمه مثل همه روزها کنار خیابان، در کنار بقیه آدمها منتظر بود تا چراغ برای او و دیگر عابران سبز شود و بتواند از خیابان بگذرد و به خانه برگردد. اما ناگهان موتورسیکلتی از دور با سرعتی باور نکردنی نجمه را نشانه رفت و همه نقشههایش را در جیغی کوتاه خلاصه کرد. آن روز تمامی هیجان نجمه در بین ترس و درد و هقهقهای بیامان، در وسط خیابان جا ماند و او را برای ماهها خانه نشین و میهمان تخت بیمارستانها کرد.
نجمه در این تصادف از ناحیه ساق و ران پا دچار شکستگی شدیدی شد. به نحوی که بعد از ظهر همان روز تصادف، به اتاق عمل رفت و ساق پای او جراحی شد. اما چون کم خونی داشت پزشکان نمیتوانستند ران پای وی را نیز همان روز جراحی کنند.
به همین دلیل تا پنج روز بعد از آن با تزریق هشت تا 10 واحد خون، او را به وضعیت مطلوب برای جراحی دوم رساندند و ران پای او نیز جراحی شد. شکستگی ساق پای نجمه خوشبختانه بعد از گذشت زمان لازم رفع شد. اما دو هفته بعد از عمل جراحی ران پا، دچار عفونت استخوان شده و پزشکان مجبور شدند میلهای را که در ران پای او کار گذاشته شده بودند بردارند، محل عفونت را باز کنند، شستشو دهند و سپس دوباره آن را اکسترنال فیکساتور" External fixator " کنند. یعنی با وسیلهای که قسمت اعظم آن در خارج از بدن قرار گرفته، قطعات شکسته شده را در جایشان بیحرکت نگه دارند. ولی چون اکسترنال فیکساتور نیز قابل کنترل نبوده، دوباره آن را باز میکنند و متوجه میشوند که قسمتی از استخوان مرده است و بافت مرده باید برداشته شود. که همین کار را نیز میکنند و هفت سانتیمتر از استخوان مرده برداشته میشود.
برای درمان عفونت نیز از سه نوع آنتی بیوتیک استفاده میکنند اما تا هفت ماه پس از عمل جراحی این عفونت کنترل نمیشود و آزمایشها همچنان از عفونت بعد از عمل خبر میدهند.
هفت ماه پس از جراحی و امیدی تازه برای درمان
هفت ماه از آن تصادف میگذرد. نجمه در شرایط روحی خوبی نیست. درد و عفونت استخوان در کنار زخم بستر و تانوانی در حرکت، روحیهاش را آزرده و خراب کرده و ترس از قطع پا امیدش را هم کمی متزلزل کرده است. اما گویی قرار است معجزهای رخ دهد. پزشکی از آن سوی آبها به همت واسطههایی که دوست ندارند نامی از آنها برده شود به دیدن نجمه میرود. او را معاینه میکند و پس از مشورت با خانوادهاش، اقدامات لازم برای استفاده از تکنیکی که تاکنون در ایران از آن استفاده نشده را انجام میدهد.
دکتر عباس حلاج کارلادانی که اکنون ساکن سوئد است و در بیمارستان دانشگاه گوتنبرگ کار میکند، تصمیم میگیرد به جای اینکه این عفونت پیشرفت کند و مجبور به قطع پای نجمه شوند، او را دوباره در بیمارستان بستری کرده و دوره درمانی جدیدی را برای وی آغاز کند.
این متخصص ارتوپد میگوید: پس از آنکه نجمه را در بیمارستان بستری کردیم، اکسترنال فیکساتور را برداشتیم، آن قسمتی را که فاقد استخوان بود باز کرده و متوجه شدیم که همچنان عفونت در این محل وجود دارد به همین دلیل از محل عفونت کشت گرفتیم، بافتهای عفونی را خارج کرده و حدود دو سانتیمتر دیگر از استخوان مرده را نیز برداشتیم. داخل استخوان را رینگ کرده، با فشار قوی سرم شستشو داده و سمنت پزشکی را با آنتیبیوتیک مخلوط کرده و در محل فاقد استخوان گذاشتیم.
دکتر حلاج کارلادانی
وی میافزاید: نتیجه کشت بافت عفونی نشان میداد که باکتری عامل عفونت بسیار خطرناک است، به همین دلیل با مشاوره متخصص عفونی بر استفاده از دو نوع آنتی بیوتیک به توافق رسیدیم، نجمه را دوباره به اتاق عمل بردیم، سمنت را خارج کرده و پس از شستشو و خارج کردن مجدد بافتهای مرده، سمنت را با این دو نوع آنتی بیوتیک مخلوط کرده و در محل فاقد استخوان کار گذاشتیم. بعد از عمل و سپری شدن مدت زمان بستری نجمه در بیمارستان، او را به منزل انتقال داده و تخت مناسبی همراه با تشکی که در آن هوا وجود داشت برایش تهیه کردیم.
دکتر حلاج کارلادانی میگوید: در مدت زمانی که نجمه در خانه بستری بود، به صورت مداوم آزمایشهای لازم برای تعیین میزان عفونت وی انجام میشد و هر چه زمان میگذشت خوشبختانه مقدار عفونت هم کمتر شده و بیمار ما پس از شش هفته به وضعیت مطلوب رسید. در این زمان بود که تصمیم گرفتیم دوباره او را عمل کرده و از تکنیکی برای او استفاده کنیم که تاکنون در ایران به کار برده نشده است.
آخرین جراحی، سوم فروردین ماه 1390، بیمارستان سینا
طی جراحیهای قبلی حدود 9 سانتیمتر از استخوان ران پای نجمه برداشته شده بود و شکستگی استخوان ران با حفظ قد طبیعی پا به کمک یک میله جدید ثابت شده بود، پر کردن حفره خالی از استخوان نیز به سادگی امکان پذیر نبود و باید از شیوهای استفاده میشد که عوارضی چون کوتاهی قد پای بیمار و بستری شدن برای مدت زمان طولانی و جلوگیری از تحلیل بیشتر عضلات و از دست دادن قدرت حرکت مفاصل او را به همراه نداشته باشد. بدین سان دکتر حلاج کارلادانی این خلاء استخوانی را با استخوان خود بیمار که از لگن او قرض گرفته شده بود، استخوان آلوگرافت "Allograft" «استخوانهای حجیمی که از یک انسان برداشته شده و به یک شخص دیگر پیوند می شوند» و" Osigraft" «پروتئین مورفوژنیک استخوان» پر میکند.
وی میگوید: "Osigraft" توسط دو کارخانه آمریکایی در ایرلند و در شرکتی به نام "Stryker" تولید میشود، دارویی گران قیمت و مقدار آن سه میلیلیتر است، تهیه کردن آن برای ما از آنجایی که در کشورمان دارویی ناشناخته است و امکان تهیه آن در داخل وجود نداشت، مشکل بود. برای تهیه این دارو به نمایندگی شرکت "Stryker" در دبی هم مراجعه کردیم اما این نمایندگی هم تمایلی برای تحویل این دارو به ما نداشت، به همین دلیل مجبور شدیم این دارو را از سوئد تهیه کنیم.
دکتر حلاج کارلادانی میافزاید: حمل این دارو و انتقال آن به ایران نیز کار مشکلی بود چرا که باید Osigraft را در دمای منهای هشت درجه سانتیگراد و تا 72 ساعت نگه داشته و با حفظ این دما آن را انتقال میدادیم که برای این منظور کیف یخی تهیه کرده، دارو را در بین یخ در درون این کیف قرار داده و با اضافه کردن بستههای یخ بر روی دارو آن را وارد کشور کردیم.
وی ادامه میدهد: بعد از اینکه سمنت قبلی را خارج کردیم ،"Osigraft" منتقل شده را به همراه آلوگرافت و استخوان خود نجمه مخلوط کرده و آن را در محل فاقد استخوان قرار دادیم و دوباره کشت گرفتیم که خوشبختانه جواب کشت منفی بود و عفونتی را نشان نمیداد.
دکتر حلاج کارلادانی میافزاید: این شیوه پر کردن "خلاء استخوانی"، " defect " برای نخستین بار بود که در کشورمان انجام شد و با وجود نگرانیهایی که شاهد آن بودیم خوشبختانه بهترین نتیجه را نیز داد، به نحوی که نجمه بعد از ترخیص از بیمارستان و انتقال به خانه، هیچ دردی نداشت، قد پای او تغییر نکرده بود و اکنون میتواند با پاهای خودش بدون کمک عصا راه برود.
وی میگوید: این جراحی را سوم فروردین ماه امسال انجام دادیم و استخوان بیمار ما طی شش ماه پس از جراحی به طور کامل ساخته خواهد شد چرا که این تکنیک به نوعی سیستم جوش خوردن استخوان را تقلید میکند و بیمار به هیچ عنوان این احساس را نخواهد داشت که بر روی چیزی به غیر از پای خود راه میرود.
بارقههای امید برای حفظ عضو بیماران
نجمه اینک روی دو پای خودش راه میرود. خوشحال است از اینکه هر روز صبح که از خواب بر میخیزد میتواند پایش را لمس کند. خوشحال است از اینکه قرار نیست تا آخر عمر حسرت پای قطع شده و دویدن و راه رفتن را بخورد. امروز او سلامتیاش را بعد از عنایت خداوند و تمامی معجزاتی که در طول این مدت نصیب نجمه شده است، مدیون دکتر حلاج کارلادانی و تمامی آن واسطههایی است که میخواهند ناشناس بمانند. نمیدانیم در این شهر و در کشورمان در سال چه تعداد نفر پای خود را به خاطر عفونت استخوان بعد از جراحی از دست میدهند یا هر ساله پای چه تعداد بیمار کوتاهتر از قبل میشود. اما به قول عباس حلاج کارلادانی این را خوب میدانیم که ایرانی همیشه توانا بوده و خواهد بود و امکان ندارد عزمش را جزم کند و به جایی که میخواهد نرسد.
اگر ساخت این دارو برای کشور ما امروز کمی دوردست به نظر میرسد اما اگر سرمایه گذاری مناسبی انجام شود و پزشکان و دانشمندان ایرانی تحقیقات گستردهای را برای ساخت این پروتئین مورفوژنیک استخوان انجام دهند، زیاد هم دور از دسترس نیست که ما نیز بتوانیم در این خصوص اقتدار و تخصص و دانشمان را اثبات و به بیماری چون نجمه با هزینههای کمتر درمانی کمک کنیم. به امید آن روز که آرزو میکنیم زیاد دور نباشد.
نظر شما